• وبلاگ : خيمه سبز
  • يادداشت : نماز وصال!
  • نظرات : 11 خصوصي ، 23 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ن.اع 

    ازجمله شعرهاي شاعربزرگوارجناب آقاي احمدعزيزي كه تقديم به

    مولايش نمود،(و البته بي ربط با كامنت شما نيز نيست):

    ...آنكه من آرام جان مي گويمش

    جمعه هادرجمكران مي جويمش

    مي نويسم نامه اي ازاشك وآه

    تاشبي درجمكران ريزم به چاه

    مي دمدچون كوره ي آهنگران

    دردل هرشيعه اي يك جمكران

    ازگل نرگس زبس مستيم ما

    روزوشب درجمكران هستيم ما

    شيعيان گراين مصايب مي كشند

    انتظاريارغايب مي كشند

    حلقه ي چشم اربه در داريم ما

    يارغايب ازنظر داريم ما

    چشم مادلدادگان سوي قم است

    جمكران اين سيل اشك مردم است

    ناله ي ماراشنيدي جمكران؟

    منجي مارانديدي جمكران؟

    جانب صحرا نظركن جمكران

    مهدي ماراخبركن جمكران

    جمكران اي ديده ي بي خواب ما

    آه،آه اي كوچه ي ارباب ما

    جانب تواشك ريزان آمدم

    جمكران افتان وخيزان آمدم

    جمكران بنگربه نورماه تو

    نامه اي انداختم درچاه تو

    مي رودخون حسين ازچشم من

    عاشق روي توأم يابن الحسن

    پابنه برچرخ اخضرماه من

    چنددرخضرانشيني شاه من

    يك صلوات براي سلامتي اش!

    پاسخ

    خيلي شعر قشنگي بيد.ممنون.